چاخان ۲

خوشامدگو زبان آور خالی بند

چاخان ۲

خوشامدگو زبان آور خالی بند

ربابه

اینجا یه قصه ی عاشقانه رو روایت کردم .... قصه ای که به 

یه تراژدی شباهتهای زیادی داره !

آدمها عمری رو می گذرونند و هزار رقم گرفتاری و دردسر

رو پشت سر میذارن تا قصه بسازند .

ربابه هم توی جوونیهاش این قصه رو ساخته و از صحنه

کنار کشیده .  اگه برای شنیدن تمایل داشتید اینجا رو 

کلیک کنید .

نظرات 5 + ارسال نظر
کیمیا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ

سلام بر شما
من از قصه خیلی خوشم میاد وبا شنیدن این قصه کلی تصویر توی ذهنم ریخت. باز هم میام

سلام از ماست ... ممنونم

رویایی پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ

emma یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ

ثنائی فر یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:03 ب.ظ

ببخشید من باز هم خیلی جاموندم برام تاخیر نزنید غیبت هم نزنید فعلا موجه بفرمائید تا بعد

سلام ... شرمنده نفرمایید
ارادت

باران پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ب.ظ http://hto.blogfa.com

خیلی وقت بود قصه نشنیده بودم
دلنشین و تلخ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد