چاخان ۲

خوشامدگو زبان آور خالی بند

چاخان ۲

خوشامدگو زبان آور خالی بند

دلسوخته و خسته

برای شنیدن ماجرای دخترکی که در جنگل زندگی میکرد

لطفا اینجا را کلیک کنید .

نظرات 5 + ارسال نظر
آغازی دیگر سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ق.ظ http://start2.blogsky.com

صدای بارون واقعی بود نه؟
از صبح دنبال بهونه بودم برای گریه و شما این بهانه را بهم دادید

بله صدای بارون واقعی بود ... نمیدونم چرا گاهی اوقات دوست دارم سوزناک بنویسم؟

آغازی دیگر سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://start2.blogsky.com

حال من بد بود ولی شما هم زیادی سوزناک نوشته بودید.قلبم از غصه داشت می ترکید
دوباره اومدم صدای بارون رو گوش بدم مهر داره تموم می شه و اینجا بارون نیومده

امیدوارم کسالت روحی خیلی زود برطرف بشه .... امسال هم هوا داره بامبول در میاره ... پارسال که رنگی از پاییز ندیدیم و الان هم اینطور .
من موقعی که در تهران زندگی میکردم ، بعضی اوقات خیلی دلم برای بارون تنگ میشد . می رفتم یه صندلی میذاشتم دم در حموم
اون وقت دوش آب رو باز میذاشتم و به صدای شرشر آب گوش میدادم .
گاهی این کار چند ساعت طول میکشید .... میدونم مسخره است .
اما خب من همیشه کارای عجیب انجام میدم .

آغازی دیگر چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:28 ب.ظ http://start2.blogsky.com

دخترم بعضی وقتا که دلش برای چترش تنگ می شه با چتر میره حموم! می بینید که عجیب نیست

خیلی جالبه
برای همین چیزهاست که باید کودک درونمون رو زنده نگهداریم .

آیلین پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://kovlieavazekhan.persianblog.ir

سلام برای عصر یک روز پنجشتبه ی پاییزی...شنیدمت فرخ عزیز. زیبا بود. مرسی. صدای کی بود جانان؟

سلام صدای خودم بود جانان
چطور این را نمیدانستی؟ به هر حال ممنون آیلین عزیز

ویس شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

طبق معمول لطیف و زیبا بود.تضمین خوبی هم کرده بودید.شایدم سرقت ادبیبابا جان شوخی کردم به دل نگیرید.

. . . و طبق معمول شما نیز به این بنده ی حقیر لطف دارید؟!!
در باره سرقت هم شاید گاهی حدس بزنیم در باره ی موضوعی و آن حدس درست نباشد .. ممنونم ویس عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد