فرخ جان سلام فایل های صوتی هم زیبا هستند هم با احساس ... دوست دارم که بشنوم ... من رو یاد خونه می اندازه ... و خاطراتی مبهم از فیلمی مستند از کوه البرز ... یا گوش سپردن به رادیو هنگام رانندگی .... خاطراتم خالی مبهم ولی حس قشنگش همیشه با منه
سلام بر نگار عزیز ممنونم از لطف و محبتت احساست رو که در غربت زندگی میکنی میشه تا حدودی درک کرد . سپاس
سلام آقا فرخ شاید اولین باری بود که می شنیدم کسی برای کلاغ ها و سرگردانی و بی خانمانی آنها نگرانه اولین بار بود که می دیدم کسی دنبال نوشتن داستانی است که آخرش کلاغ به خانه اش برسد...
زیبا بود واقعا صدای دلنشینی دارید آقا فرخ ممنون
سلام ارادتمندم . نوشته ی اخیرت در باره ی آن مترسک زیباتر بود ممنونم
فکر کنم اولین داستانی که اشکم را در آورد دختر کبریت فروش بود. کلاغها را دوست دارم خونه ای کنار آپارتمان ما هست که صاحبش مرده و معلومه که ورثه هم سرگرم هستند و درختای این خونه شده خونه کلاغهای محل ما ولی اینا هم دیر یا زود خانه به دوش خواهند شد
بله دختر کبریت فروش فوق العاده تصاویر غم انگیزی در ذهن ما کاشت . به نظرم شاهکار کریستین آندرسن بود . جالبه که شما هم دلت برای کلاغها میسوزه اونها هم دارند با گسترش شهرنشینی به هچل می افتند
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
فرخ جان سلام
فایل های صوتی هم زیبا هستند هم با احساس ... دوست دارم که بشنوم ... من رو یاد خونه می اندازه ... و خاطراتی مبهم از فیلمی مستند از کوه البرز ... یا گوش سپردن به رادیو هنگام رانندگی .... خاطراتم خالی مبهم ولی حس قشنگش همیشه با منه
سلام بر نگار عزیز
احساست رو که در غربت زندگی میکنی میشه تا حدودی درک کرد . سپاس
ممنونم از لطف و محبتت
راهی مناسب انتخاب کرده ای داداش فزخ

اری زمانی که نوشتن دشوار است
اگر چون تو ایزار گفتن باشد
چرا که نگفت؟
درود بر تو
سلام . . . محبت کردی کوروش عزیز

سلام آقا فرخ
اتفاقا قصه ی دخترک کبریت فروش که پایان خوبی داشت!
چه پایانی خوش تر از بودن توی بهشت و کنار مادرش برای اون دخترک؟
من هنوزم اعتقادم دارم زندگی گاهی شیرینی و گاهی تلخ ولی در آخر شیرینه
سلام اما اغلب آدما اونو یه قصه ی غم انگیز میدونند .
حسرت و سرما و بی مهری و در به دری و گرسنگی و لباسهای پاره دخترک هنوز داره روح منو خراش میده .
سلام من هستم و همچنان با شما
قربانت
چقدر گوش دادن به این فایلهای صوتی رو دوست دارم.
ارادتمند : مرد سرگردان
چاکرم مرد
سلااااااااااااااااااام
بازم از این فایلا بذارینا من دوسشون دارم
الهی همیشه لبتون خندون و دلتون شاااااد
سلام .. ممنونم کیانای عزیز
سلام آقا فرخ
شاید اولین باری بود که می شنیدم کسی برای کلاغ ها و سرگردانی و بی خانمانی آنها نگرانه
اولین بار بود که می دیدم کسی دنبال نوشتن داستانی است که آخرش کلاغ به خانه اش برسد...
زیبا بود واقعا صدای دلنشینی دارید آقا فرخ
ممنون
سلام ارادتمندم . نوشته ی اخیرت در باره ی آن مترسک زیباتر بود
ممنونم
زندگی یه لیموئه
فکر کنم اولین داستانی که اشکم را در آورد دختر کبریت فروش بود.
کلاغها را دوست دارم
خونه ای کنار آپارتمان ما هست که صاحبش مرده و معلومه که ورثه هم سرگرم هستند و درختای این خونه شده خونه کلاغهای محل ما ولی اینا هم دیر یا زود خانه به دوش خواهند شد
بله دختر کبریت فروش فوق العاده تصاویر غم انگیزی در ذهن ما کاشت .
به نظرم شاهکار کریستین آندرسن بود .
جالبه که شما هم دلت برای کلاغها میسوزه اونها هم دارند با گسترش شهرنشینی به هچل می افتند