عادت کرده ایم پرنده ای را به ضرب گلوله ای بکشیم و از زندگی ساقط کنیم و
در عوض همان پرنده را اگر بالش شکسته باشد ، پناه دهیم و از او مراقبت
کنیم و برایش مدتها وقت بگذاریم تا بهبود یابد !
عادت کرده ایم در مقام یک مدیر ، کارمندی را که سرطان گرفته و یا به مرگی
ناگهانی مرده ، به استخدام رسمی در آوریم .... در حالی که همان کارمند
بیچاره ، عمری را در حسرت استخدام سوخته است !
عادت کرده ایم زندگان را نادیده بگیریم و وقتی همانها از دنیا رفتند ، برایشان
مویه کنیم و اشک بریزیم و سیاه بپوشیم و بر مزارشان آنقدر بر سر و صورت
خویش بکوبیم تا از هوش برویم و ما را با سیلی و آب سرد به هوش آورند تا
بلکه در نهاد خود راضی شویم که نسبت به آن خدابیامرزها ادای دین کرده ایم!
عادت کرده ایم که قدر ندانیم و قدر نشناسیم ... و همه ی ندانم کاریهای خود
را بیندازیم به گردن دنیا و گرفتاریها و دردسرهای روزمره و اینگونه خویش را
رها کنیم و به آسودگی وجدان برسیم !
آنان را که قوی و سلامت اند ، دوست نمیداریم . بیمارانی را که بدحال و در آستانه
مرگ قرار دارند ، بیشتر دوست داریم و مدام در اوقات استراحت شان موی دماغ
میشویم تا عیادت کنیم و حالی بپرسیم !
دیگر از این عادات زشت و عذاب آور خسته ام و به ستوه آمده ام ... دلم میخواهد
اگر روزی در بستر مرگ خوابیدم ، کسی به سراغم نیاید و کاری به کارم نداشته
باشد . . . من در محاصره این همه عادات زشت و نفرت انگیز کم آورده ام!!!؟
کاش برای لحظه هامان


برای مهربانی هامان
برای عمرمان
برای وجدانمان
کاش برای دوستمان
برای فامیلمان
برای همسایه مان
کاش برای خودمان
آری
اصلا
کاش
برای خودمان
دمی ارزشی فراتر قائل میشدیم...
ارزشی فراتر از از دست دادن ذرات زرین و ناب زمان....
کاش خوب تر بودیم
امیدوارم یک دنیا عادت زیبا و دلپذیر گرداگزدتان حلقه ی عشق زنند فرخ مهربان
چقدر تو خوبی عزیزم!! کاش دختری چون تو داشتم
امیدوارم فرخ جان که عزیزانی که لااقل من و تو را متهم به نظراتی افراطی کردند. همچون پرنده ای نکنند که



زجر کش کرده و رها کنند و باز گردند و بیشتر به عمق بحث توجه داشته باشند.
چرا که مردان نیز قربانی این نابسامانی اند
با امید دارم که این جمله را مثلا استباط نکنند دفاع از قاتلی همچون ورزشکار بی وجدان است
بحث ما کلی و در حوزه ای این 31 سال است . ونمی شود گفت که این از تبعات نظرات سردمداران
این ساها نیست.
چرا که همیشه افکار است که موجب رفتارها در اجتماع می شود.
بهتر آن باشد که بگذریم و فراموش کنیم ... هنوز در جامعه ما ظرفیتها برای
پذیرفتن سخن تازه وجود ندارد ... ما صبوری کرده و میمانیم در انتظار تا
صبح دولتمان بدمد .
یک کلام استاد!
مرده پرستیم
برای همینه که میگن بزرگان ما صد سال زودتر به دنیا می ایند
همیشه نوشداروی بعد مرگ سهراب هستیم
افسوس بر ما
آرمان عزیز کار از مرده پرستی هم گذشته !!
انگار چیزی از درون وادارمان میکند تا علیل و ذلیل و بیچاره را بر انسانهای سالم ترجیح دهیم ... راستش آدمهایی را میبینم که از ضعف و بدبختی دیگران شادند ... و از اینکه ضعیفی بخواهد یک روز صاحب اتومبیل شود
بیزارند ... افسوس
حالم از دلسوزی که آدم ها رو به لجن میکشونه بهم میخوره...کسی که بلد نیست فک کنه دلسوزی میکنه...
..... و ای کاش ریا نیز به دلسوزیهای مصنوعی راه نمی یافت
سلام بر فرخ عزیز

عادت ها رفتارهای بدی هستن که از دیگران به ما سرایت کرده ودر واقع عادت کردن به عادت ها خود یک نوع مرض است .
واز قدیم گفتن ترک عادت هم موجب مرض است .
من از هر چه عادت هست بیزارم هر چند ممکن است خودم هم از این عادت های بد داشته باشم اما باید سعی شود که طرحی نو در اندازیم ودر صدد ترک آنها بر آییم
سلام ممنونم
کم کم دارم امیدم را برای بهبود اوضاع از دست میدهم ....
ما در همین سالهای اخیر به عادات بد و تازه ای هم مبتلا شده ایم .
ترک کردن که میسر نیست ... عادات تازه را چه کنیم؟
سلام
وبلاگ قشنگی داری وقت کردی به ما هم یه سری بزن
سلام
کاملا درسته
سلام ... چه باید کرد؟؟!! شانس ما هم این بود
سلام آقا فرخ
می بینم که حسابی عرقت در اومده و از دنیا و مردمان بیوفاش به زاری افتادی. عزیز من ... از هجر نگو تازه تو را یافته ام من/ رخصت بده یک لحظه کنارت بنشینم.... ما تازه اومدیم . خداییش بحث جالبی بود . خدا قوت . هر چند وقت یکبار از این بحثهای چالشی راه بنداز تا کمی از روزمرگی دور بشیم . مخلص آقا کوروش عزیز هم هستیم.
آقا میرزای نازنین قربونت برم . چه کنیم که در برابر خانومها باید جانب احتیاط رو نگه داشت ... باور کن منو چند بار تهدید کردند .
تهدید کردند که جلوی پرداخت یارانه هات رو میگیریم ..... تهدید کردند کسانی رو میفرستیم تا تو رو با چاقو بزنند ... تهدید کردند حتی به گربه ای که میاد روی دیوار و تو بهش دل بستی و هر روز به اون غذا میدی ... اونو هم میکشیم ... راستش ترسیدم ... هول شدم ... من همیشه با دشمنان مریی روبرو بودم... اما این بار نامریی و خطرسازند !!
به هر حال ما هم جوونیم ... کوروش عزیز هم میدونه و بهش رسوندم که وا بده ... میرزا جان دستم به دامنت ... اگه میخوای باز چالشی بشم باید خودت یه پناهگاه امن برام پیدا کنی ... میمیرم برات
سلام

عادت کرده ایم که قدر ندانیم و قدر نشناسیم ...
آنان را که قوی و سلامت اند ، دوست نمیداریم ..
موافق ... چه عادت های زشت و بدی
ولی من کلا دیگه کم آوردم !
سلام ... از تو انتظار نداشتم دوست خوب!
قدری زمان بگذره بهتر خواهی شد ... ما اغلب همینطوریم .
سلام...
اولا چون ما مرده پرستیم
دوما تا ندونیم یکی تو وضیعت بدیه سراغش نمیریم
امان از ترحم،وقتی جای محبت رو میگیره...
سلام بر فرخ عزیز
دور از جانت غصه و غم و ناراحتی...
دلخوشم به خنده هایی که ندیده می دانم به چهره ات می آیند بزرگوار...
چه عادت بدی داریم ما... حق با شماست دوست عزیز...
سلام مشتاق دیدار!!
چقدر خوب کردی اومدی فاطیمای عزیز
من به شدت معتقدم که اصلاح هر عادت و رفتار بدی تو جامعه، از خود ما شروع میشه.باور کن اگه فقط من و شما و همین تعدادی که وبلاگتو میخونن این عادات بد و نداشته باشن یا شرو ع به اصلاحش کنن، نه خیلی زود ولی کم کم همه چی درست میشه!
امیدوارم ناامید شیطان است!
بسیار قابا درک
این دلسوزی های تحقیرآمیز
همه ی اینها کارهایست که از خودبزرگ بینی انجام میشه و لذت می برند اگر دست نوازشی بکشند و حس خوب بودن داشته باشند !
حامد عزیز چگونه ای؟؟ تو را با خوبیهایت درک میکنم ... گاهی به خوبیهایت حسادت میورزم ...